یامان، که در حومههای استانبول زندگی میکند، به همراه برادرش که به دزدی دست زده است به زندان فرستاده میشود. یامان با آشنایی با وکیلی به نام سلیم شانس دوبارهای پیدا میکند.
به گزارش ایلنا، قبل از خرید مبل راحتی باید اطلاعات اولیه از مبل تختخواب شو را داشته باشیم مبل های خوابشو موجود در بازار معمولا با قیمت های مختلفی عرضه می شوند در صورتیکه مبل های تخت خوابشو عموما ضاهری مشابه دارند اما چطور متوجه کیفیت شویم
هیچ تفاوتی نمی کند که مبل تخت شو شما دو نفر خواب داشته باشد یا یک نفر اصل میزان پایداری مبل تخت شو است قبل از خرید مبل تخت خوابشو را باز کنید ابتدا با دست بر روی هر چهار طرف مبل فشار کوچکی وارد کنید و ببینید مبل ثابت است یا لقی در پایه ها وجود دارد سپس روی آن دراز کشیده و کمی غلط بزنید در صورتیکه تکان نخورد مورد مناسبی است
اصولا مبل های خوابشو با 4 سایز عرضه و تولید می شوند 80-100-140-160 این چهار سایز نرمال بازار است حال باید نسبت به نیاز یکی از سایز های این مبل ها را انتخاب کنیم سایز 80 یکنفر خواب و یکنفر نشیمن دارد- سایز 100 دونفر نشیمن دارد –سایز 140 مبل تخت خوابشو دو نفر نشیمن و دو نفر خواب دارد و سایز مبل 160 مبل تخت شو سه نفر نشیمن و دو نفر خواب دارد حال با این دیدگاه انتخاب سایز مبل بسیار راحتر شد
کلاف(اسکلت) مبل های خوابشو فلزی است و در ایران تولید می شوند البته برخی از تولید کنندگان از یک سری یراق آلات ترک نیز در تخت خوابشو ها استفاده می کنند
نشیمن گاه و تکیه گاه که تبدیل به تخت می شود از اسفنج است.در مبل های تختخوابشو فوم سرد استفاده نمی شود زیرا راحتی اسفنج را ندارد هر چه گرما اسفنج بیشتر باشد کیفیت بالاتر است. اگر صحبت از پارچه هم بشود این مبل ها اصولا از پارچه های مکس و مازراتی استفاده می کنند
منبع : سایت ایلنابرچسب : نویسنده : امین shixon بازدید : 166
شاید برای خیلی ها به خصوص خانم ها سخت باشد که در اواخر دهه بیست خود چروک هایی را بر روی صورت ببینند. مراقبت های پوستی کمک فراوانی می کند تا از پیری زود رس پوست خود جلوگیری به عمل آوریم. بهترین ماسک برای جلوگیری از پیری زودرس را در نیک صالحی ببینید.
برای اینکه افراد از پیری زودرس جلوگیری کنند می توانند از ماسک برنج استفاده کنند زیرا موادی که در برنج می باشد به طور کلی از پیری پوست جلوگیری میکند.برنج سرشار از ویتامین B، است که باعث تحریک رشد و بهبود سلول میشود. همچنین روند پیری سلول را کند میکند.به منظور جلوگیری از پیری زودرس و برای حفظ شکل کامل پوست، زنان ژاپنی ماسک برنج برای صورت استفاده میکننداین ماسک از شیر، برنج و عسل تشکیل شده که پوست شما را درخشان، نرم میشود.
۲ تا ۳ قاشق غذاخوری برنج نرم شده برنج را شسته و میپزیم تا نرم شود آب آن را دور نمیریزیم در یک کاسه ریخته و کنار میگذاریم و بعدا استفاده میکنیم. سپس ۱ قاشق غذا خوری شیر گرم ریخته هم زده سپس یک قاشق غذاخوری عسل ریخته. دوباره هم بزنید تا صاف شودلایه ای از مخلوط را بر روی صورت و گردن میمالیم ، بعد از نیم ساعت صورت خود را با آب برنج بشویید.علاوه بر این که فایدههای برنج بر روی پوست بهره مند میشوید، شما همچنین از فواید متعدد آب برنج هم بهره مند میشوید.آب برنج حاوی آنتی اکسیدان، است که پوست را هیدراته میکند ، آب برنج تا چهار روز در یخچال قابل نگهداری است. از این آب سالم به عنوان یک لوسیون صورت استفاده کنید. همچنین میتوانید از تکههای یخ برای ماساژ صورت استفاده کنید
عصاره برنج تولید کلاژن را افزایش داده و در حفظ قابلیت ارتجاعی پوست مؤثر میباشد. ساختار شیمیایی برنج در بازسازی سلولهای آسیب دیده پوست و کاهش سلولهای مرده آن کمک میکند.۳- برنج حاوی مواد آریزانول است. آریزانول مانع از پیری پوست شده و اشعه ماورای بنفش خورشید را جذب میکند. آریزانول گردش خون را بهبود بخشیده، ترشحات پوستی را افزایش داده و سلولهای مرده پوست را از بین میبرد۴- برنج حاوی ویتامین E است که پوست را تغذیه میکند و باعث میشود شما جوانتر به نظر برسید۵- اسید فرولیک موجود در برنج، به عنوان یک آنتی اکسیدان، مانند محافظ پوست در برابر رادیکالهای آزاد عمل میکند.
و همچنین : عصاره سبوس برنج با تشکیل یک لایه بر روی پوست بعد از شستشو، از خشک شدن پوست جلوگیری کرده و به این وسیله از پوست محافظت میکند. روشن کردن و صاف کردن پوست از دیگر خواص این روغن است. برای ساخت کرمهای پوستی جهت رفع خشکی پوست و ترک خوردگی سرآرنج، زانوها، پاشنه پا، دستها و نقاط دیگر بدن، از عصاره طبیعی سبوس برنج استفاده میکنند.
سبوس برنج یکی از بهرتین منابع غذایی سرشار از فیبر است. رژیم غذایی حاوی فیبر کمک میکنه تا وزن خود را متعادل نگه داریم. فیبر موجود در سبوس برنج قند خون را کنترل میکند و خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و سرطان را کاهش میدهد و ضد کلسترول و چربی خون است. همچنین سبوس برنج برای عملکرد مناسب دستگاه گوارش لازم و ضروری است بنابراین کسانی که از یبوست رنج میبرند میتواند از سبوس برنج یا روغن آن استفاده کنند.
خواص سبوس برنج برای جذب ویتامین B. اگر دچار کمبود ویتامینهای گروه B. هستید مصرف سبوس برنج را در برنامه غذایی خود افزایش دهید. ویتامینهای B. ۵ و B. ۶ به مقدار زیاد در سبوس یافت میشود این دو ویتامین نقش زیادی در بهبود عملکرد مغز و کنترل اعصاب خواهد داشت.
ستاره _ پارسینه
shixon...برچسب : نویسنده : امین shixon بازدید : 123
یامان، که در حومههای استانبول زندگی میکند، به همراه برادرش که به دزدی دست زده است به زندان فرستاده میشود. یامان با آشنایی با وکیلی به نام سلیم شانس دوبارهای پیدا میکند.
برچسب : نویسنده : امین shixon بازدید : 231
حاصل عکاسی فقط «عکس» نیست. درواقع، عکسگرفتن نوعی بازی است که نتیجهاش شخصیت و طرزتفکر و موضوعات مهم ما را بهنمایش میگذارد. اگر بخواهیم حاصل عکاسیهایمان تصاویر خیرکنندهای باشد، باید ایدههای خوبی داشته باشیم که بتواند انگیزهی قدرتمندی در ما ایجاد کند و باعث رشد و بالندگی ما شود. هنری میلر نویسندهبودن را اینگونه توصیف میکند:
جذابیتهای زندگی را آنگونه توصیف کن که خود میبینی. مردم، اشیاء، داستانها، موسیقی و... بخشهایی از زیبایی دنیا هستند. فقط کافی است ثروتهای واقعی و ارواح زیبا و افراد دوستداشتنی را درک و خودت را فراموش کنی.
بهنظر میرسد همین توصیف برای عکاسی هم صحیح باشد. باید با دقت بیشتری به دنیای پیرامون خودمان نگاه کنیم و ایدههایی را بیابیم که خیالپردازی و انرژی را در ما تحریک کند.
گاهی گوشدادن به موسیقی یا تماشای آثار هنری یک هنرمند این انگیزه را ایجاد میکند که دوربین بهدست بگیریم و عکاسی کنیم. هرچند گاهی موضوعی که دربارهی آن خوانده یا شنیدهایم با موضوعی کاملا متفاوت خواهد بود که دربارهاش عکاسی میکنیم. مهم نیست انگیزه از کجا سرچشمه میگیرد؛ بلکه مهم این است که نتیجهاش لذتبردن از تلاش برای گرفتن عکسهای بهتر است.
پیتر مکویلیام دربارهی خلاقیت میگوید:
یکی از لذتهای بزرگ زندگی خلاقیت است. در خلاقیت اطلاعات وارد ذهن و درهم آمیخته میشوند و سپس، بهگونهای نوین ارائه میشوند.
در این مقاله، ایدههایی را معرفی میکنیم که آنتونی ایپس، عکاس آنها میگوید در سال گذشته، باعث تغییر زیادی در او شده است. عکسهایی که در اینجا میبینید، در نقاط مختلف دنیا گرفته و توصیفهای هریک از عکسها از زبان عکاس بیان شده است.
این ایدهی کلی دربارهی انسانها وجود دارد که افزایش سن باعث تندشدن گذر زمان برای انسان میشود و بهنظر میرسد صحیح باشد. وقتی کودکاید، بعدازظهر روز جمعه بسیار طولانی بهنظر میرسد؛ گویی بهاندازهی چندین روز. بااینحال در بزرگسالی، بعدازظهر جمعه بهسرعت سپری میشود.
ازلحاظ علمی دلیل این اتفاق آشنا بودن یا نبودن با محیط است. وقتی با محیط، آداب و رسوم و افراد پیرامونتان آشنا باشید، مغزتان به پردازش اطلاعات کمتری نیاز دارد و درنتیجه، بهنظر میرسد زمان سریعتر میگذرد. درمقابل، وقتی در محیط جدیدی قرار میگیریم، مغز ما اطلاعات بیشتری پردازش میکند و درنتیجه، زمان کُندتر میگذرد.
از دیدگاه من، فقط مکانهای کاملا جدید یا تجربههای کاملا متفاوت نیستند که این اثر را دارند. اتفاقات و تغییرات بسیاری وجود دارند که میتوانند زندگی روزمره شما را تغییر دهند و باعث شوند زمان برای شما کُندتر شود. برای نمونه، اینکه از مسیر متفاوتی به محل کارتان بروید یا از منطقهای از شهر بازدید کنید که تاکنون به آنجا نرفتهاید یا حتی صبح خیلی زود یا شب دیرهنگام از خانه بیرون بروید.
من زمان بسیار زیادی برای عکاسی از سپیدهدم گذاشتهام، نهفقط برای اینکه سپیدهدم بسیار زیبا است؛ بلکه به این دلیل که هنگام سپیدهدم، تقریبا هیچکس بیرون از خانه نیست. بیرون از خانه بودن هنگام سپیدهدم و بدون حضور دیگر افراد جامعه تجربهی بسیار شگفتانگیزی است؛ تجربهای بسیار متفاوت از طلوع زیبای خورشید و تولد روزی جدید. افزونبراین، شبهای بسیاری را بهخاطر دارم که نیمهشب از خانه بیرون رفتهام تا از ماه کامل عکاسی کنم. این تجربه تا ابد در ذهنم باقی خواهد ماند.
شما چه تجربههای جدیدی در هفتهی گذشته داشتهاید؟ مهم نیست چقدر در یک محیط بودهاید یا چقدر با آن آشنا هستید. حتی اگر مدت زیادی در یک محیط بودهاید، بازهم راههایی وجود دارد که تجربههای جدیدی برای خودتان رقم بزنید.
میدانیم چقدر مهم است که زندگی را طوری برنامهریزی نکنیم که فقط کار و روزمرگی در آن جای بگیرد و دیگر جایی برای خلاقیت باقی نماند. مدتی پیش عبارتی خواندم که از زاویهای نو به خلاقیت در زندگی نگاه میکرد. مفهوم عبارت این بود که کنارگذاشتن روزمرگی و بیبرنامگی در سکوت، میتواند به زندگی و کارتان خلاقیت ببخشد. عبارتی که خواندم نوشتهی اُرسالا فرانکلین بود:
سکوت تنها به این معنا نیست که صدایی نباشد؛ بلکه میتواند بهمعنای بیبرنامگی هم باشد. ازآنجاکه برنامهای وجود ندارد، تمام آنچه برنامهریزینشدنی است، امکان دارد بهوقوع بپیوندد. بااینحال، چطور ممکن است اتفاقات جدید رخ دهد؟ در دنیایی که همهچیز برنامهریزیشده و مشخص است، اولین قدم برای داشتن اتفاقات جدید این است که قدری راحتتر و بیبرنامهتر با زندگی روبهرو شوید.
معنی این کار این نیست که رویداد خارقالعادهای اتفاق خواهد افتاد؛ اما اگر این قدم را برندارید، میتوانید مطمئن باشید اتفاق جدیدی نخواهد افتاد؛ چون هیچکس وقت آن را ندارد که بتواند اتفاقات جدید را ببیند؛ حتی تفکرات جدید خودش را .
وقتی در پیِ یافتن ایدهای جدید برای عکاسی هستم، در اولین قدم کاری انجام نمیدهم و در سکوت منتظر میمانم. تمام دلمشغولیها و عجلهام در زندگی را کنار میگذارم و اجازه میدهم ذهنم آزادانه بهدنبال ایدههای جدید بگردد. معنی این سکوت آن نیست که کاری انجام ندهیم؛ بلکه به این معنا است که بخشی از کارهای روزمره را تعطیل کنیم؛ کارها و افکاری که ذهن ما را بسیار درگیر کرده است. در این حالت، ایدههای جدید مجال بُروز پیدا میکنند.
سال گذشته، من و همسر و فرزندانم برای سفری طولانی لندن را ترک کردیم تا پروژههای عکاسی جدید را انجام دهیم. وقتی دربارهی این سفر با آشنایان صحبت میکردم، بسیاری از آنها میگفتند زمانی قصد انجام این کار را داشتهاند و تمام برنامهریزی آن را انجام دادهاند؛ اما درنهایت، نتوانستهاند به آن جامهی عمل بپوشانند. وقتی صحبتهای آنها را شنیدم، ناراحت شدم؛ چون من هم میدانم موانع موجود بر سر راه انجام کارهای دلخواهمان گاهی نفوذناپذیر بهنظر میرسد. علاوهبراین، بسیار ساده است که بگوییم بعدا انجامش میدهیم؛ شاید وقتی دوربین مجهزتر یا زمان یا دانش بیشتری داشته باشم.
بااینحال، میتوان از دید دیگری هم به ماجرا نگاه کرد. اگر زمان داشتن دوربین مجهزتر و زمان یا دانش بیشتر هیچوقت فرانرسد و شما به سنی برسید که دیگر نتوانید سفر کنید، آنوقت چه احساسی خواهید داشت؟ وقتی به گذشته بر میگردید، چه احساسی دربارهی موانع موجود بر سر راه خواهید داشت؟ آیا از این دید بازهم این موانع نفوذناپذیرند؟ اگر اینگونه بیندیشیم، تعداد موانع واقعا نفوذناپذیر را بسیاربسیار اندک خواهیم یافت. جرج برنارد شاو دراینباره میگوید:
مردم همیشه شرایط را مقصر وضعیتی میدانند که در آن هستند؛ اما من به این قضاوت اعتقاد ندارم. تمام مردمی که در دنیا زندگی میکنند، همواره در جستوجوی وضعیتی هستند که موردپسندشان باشد و اگر نتوانند چنین وضعیتی را پیدا کنند، آن را خواهند ساخت.
ترس بهطور نامحسوس در همهی ابعاد زندگی ما حضور دارد؛ حتی در فعالیتهای خلاقانهای مانند عکاسی. مثلا فرض کنید در خیابان مشغول قدمزدن هستید که غریبهای خوشچهره را میبینید. ابتدا تصمیم میگیرید از او عکس بگیرید. قدری به تصمیمتان فکر میکنید و در آخر، مانعی جلوِ شما را میگیرد. شاید بهجای اینکه تصمیمتان را عملی کنید، بدون عکسگرفتن و با خونسردی از کنار آن غریبه رد شوید و اگرهم در آخر به این نتیجه برسید که آن عکس را بگیرید، این ترس در شما وجود داد که شاید آنقدر به او نزدیک نباشید که بتوانید عکس باکیفیتی بگیرید و شاید خجالت بکشید آنقدر به او نزدیک شوید که بتوانید عکس باکیفیتی بگیرید.
ترس ممکن است به شیوههای مختلفی خلاقیت ما را محدود کند. ممکن است از تمام امکانات دوربینمان استفاده نکنیم؛ چون میترسیم نتوانیم بهدرستی از آن استفاده کنیم یا ممکن است جادهی زیبایی ببینیم که برای عکاسی بسیار مناسب است؛ اما چون نمیدانیم این جاده به کجا منتهی میشود، ترس بر ما غلبه میکند و بهسمت آن مسیر نمیرویم. ممکن است زمانی به این نتیجه برسیم که اگر در خیابانی روی زمین دراز بکشیم و عکس بگیریم، حاصل کار، عکس بسیار زیبایی خواهد شد؛ اما با وجود افراد زیادی حاضر در آنجا، میترسیم این کار را انجام دهیم؛ چون ممکن است از دید آنها دیوانه بهنظر بیاییم.
از دیدگاه من، مشکل اصلی در همهی این وضعیتها ترس است؛ ترس از ناشناختهها، ترس از اشتباهکردن، ترس از ایجاد وضعیت ناگوار یا ترس ازدستدادن چیزی. اگر بتوانیم این نکته را بپذیریم که ترس فقط حسی گذرا است که باید آن را تحمل کنید، وضعیت آسانتر میشود. شما به ترس اجازه میدهید از ذهن شما عبور کند تا بتوانید در ورای آن به زیباییهای دلخواهتان برسید.
این همان اتفاقی است که موقع خطرکردن برایمان میافتد. وقتی میخواهیم خطر کنیم، به این فکر میکنیم که چه چیزی را ازدست خواهیم داد؛ اما بهتر آن است به آنچه بیندیشیم که بهدست خواهیم آورد. برای من در عکاسی، آنچه بهدست میآورم، تصویری است که هیچ فرد دیگری ندارد.
آنچه برای عکاسی به من انگیزه میدهد، نوعی شگفتی و حیرت است. اگر موقع عکاسی از سوژهام، هیچ هیبت یا حیرتی از آن احساس نکنم، میدانم حاصل کار تصویر خیرهکنندهای نخواهد شد. نیاز نیست این شگفتی یا حیرت بسیار بزرگ و ستودنی باشد؛ بلکه ممکن است ویژگی حیرتآوری باشد. برای مثال، هنگام مشاهدهی زنبوری که بادقت مشغول انجام کارهایش است، نکتهی حیرتانگیز این است که زنبور بهطور ذاتی میداند باید چه کارهایی انجام دهد. همچنین، تلألؤ نور خورشید در عصر هنگام و پس از روز بارانی که کوچهها را روشن میکند. مهم نیست از این اتفاقات حیرتانگیز چه حسی بهدست میآورید؛ چون انسانها ذاتا جذب پدیدههای مختلفی میشوند؛ اما قطعا اگر از دیدن چیزی شگفتزده شوید، مطمئنا تصویر بهتری خلق خواهید کرد.
ییتز دراینباره میگوید:
دنیا مملو از جادوهایی است که بیصبرانه منتظرند آنها را درک کنیم تا بیشتر خودشان را نشان دهند.
بادقت به اطراف خود نگاه کنید. قطعا پدیدههایی خواهید یافت که شگفتی و تحسین شما را برانگیزند.
این جمله بسیار دوستداشتنی است. از دیدگاه من، مهم نیست چقدر تکنیک عکاسی فراگرفتهاید یا دوربین باکیفیت و حرفهای دارید یا چقدر میتوانید از آن استفاده کنید؛ بلکه مهم این است اگر بخواهید پیشرفت کنید، باید در موقعیت عکاسی قرار بگیرید تا بیشتر ببینید. هیچوقت برای موقعیت عالی یا نور شگفتانگیز منتظر نمانید. در روزهایی عکسهای فوقالعادهای گرفتهام که اصلا انتظارش را نداشتم؛ روزهایی که با میل خودم برای عکاسی بیرون رفتهام.
این عبارت بسیار تأملبرانگیز است؛ چون بسیاری از افرادی که میشناسم و البته خودم، در زندگی خود به رکود و عادات خودمان تمایل داریم. با گذر عمر و افزایش سن، از تجربههای جدید دوری میکنیم و دیگر بهدنبال آنچه نمیگردیم که در ما ایجاد هیجان و شگفتی میکند.
باوجوداین، اگر عاشق عکاسی باشیم، به این معنا است که از دیدن دنیای پیرامون خودمان هیجانزده میشویم. نورهای زیبا، مردم دوستداشتنی، رنگها، سایهها و حالتها در ما ایجاد هیجان میکند و سعی میکنیم این دنیای بینهایت را در عکسهای زیبا خلاصه کنیم.
افرادی هستیم که میخواهیم دنیا را ببینیم؛ اما نمیخواهیم فقط از آن عبور کنیم؛ بلکه میخواهیم آن را کشف کنیم. بههمیندلیل، سعی میکنم این عبارت را در ذهنم حفظ کنم تا همیشه برای انجام کارهایی تلاش کنم که توانش را ندارم. نتیجه این کار آن خواهد بود که رفتاری مانند عکاس خواهم داشت.
shixon...برچسب : نویسنده : امین shixon بازدید : 181
در سال ۱۹۶۴ و سخنرانی در دانشگاه کورنل، ریچارد فاینمن، فیزیکدان، راز مهمی دربارهی دنیای فیزیکی بیان کرد. او به شنوندگانش گفت دو شئ را تصور کنند که به یکدیگر جذب میشوند. سپس، از آنها پرسید: «باید حرکات آنها را پیشبینی کنیم؟» فاینمن سه رویکرد را شناسایی کرد که هرکدام باور متفاوتی دربارهی جهان بیان میکنند. در رویکرد اول از قانون گرانش نیوتن استفاده کرد که طبق آن اشیاء به یکدیگر نیرو وارد میکنند. در رویکرد دوم، میدان گرانشی را تصور کرد که در فضا گسترش پیدا میکند و اشیاء را منحرف (خمیده) میکنند. در رویکرد سوم اصل کمترین کنش را بهکار برد، که طبق این اصل هر شی مسیری را برای عبور انتخاب میکند که کمترین انرژی در کمترین زمان ممکن بخواهد. هر سه رویکرد یک پیشبینی صحیح ارائه دادند. این سه رویکرد، سه توصیف بهیکاندازه مفید برای چگونگی کارکرد گرانش هستند.
فاینمن در اینباره گفت:
یکی از شگفتانگیزترین مشخصههای طبیعت این تنوع طرحهای تفسیری است.
علاوهبراین، این تنوع فقط شامل قوانین صحیح و واقعی طبیعت میشود؛ یعنی اگر قوانین غلط باشند، این موضوع دربارهی آنها درست نیست. فاینمن گفت:
شما هرچقدر بیشتر قوانین را اصلاح کنید، متوجه خواهید شد که میتوانید آنها را با شیوههای کمتری بیان کنید. این موضوع همیشه برای من اسرارآمیز بود. نمیدانم دلیل اینکه قوانین صحیح فیزیک میتوانند به شیوههای مختلفی بیان شوند چیست. بهنظر میرسد که این قوانین میتوانند همزمان از چند دروازه عبور کنند.
حتی همانطور که فیزیکدانان برای درک مفهوم مادی جهان (مشخصههای ذرات، طبیعت بیگبنگ، سرچشمهی ماده تاریک و انرژی تاریک) تلاش میکنند، تلاشهای آنها در سایهی اثر راشومون است که سوالات متافیزیکی دربارهی معنای فیزیک و ماهیت واقعیت را مطرح میکند. نیما ارکانی-حامد، یک فیزیکدان در مؤسسهی مطالعات پیشرفته، یکی از نظریهپردازان پیشگام امروزی است. او پائیز گذشته به ناتالی ولچوور، نویسنده این مقاله گفت:
تغییر شکل معجزهآسا ویژگیهای قوانین تنها چیز شگفتانگیزی است که من درمورد آنها میدانم. این موضوع باید یک سرنخ بزرگ برای درک ماهیت حقیقت نهایی باشد.
بهطورسنتی، فیزیکدانان همواره سادهگرا بودند. آنها بهدنبال نوعی «نظریه همهچیز» بودند که واقعیت را از نظر بنیادیترین اجزای آن توصیف کند. در این شیوهی تفکر، قوانین شناختهشده فیزیک موقت هستند و یک توصیف دقیقتر که هنوز شناخته نشده است را برای آن قوانین تخمین میزنند. یک میز درواقع مجموعهای از اتمها است؛ با نگاهی دقیقتر، اتمها نیز دستههایی از پروتون و نوترون هستند؛ هرکدام از این اجزا نیز از سه کوارک تشکیل شده؛ و خود کوارک نیز از ذرات بنیادیتر تشکیل شده است. سادهگرایان فکر میکنند که یک بازی با تلفن انجام میدهند: همانطور که پیغام واقعیت از مقیاس میکروسکوپی به مقیاس ماکروسکوپی به سمت بالا حرکت میکند، درهم آمیخته میشود و باید راه خود را رو بهپایین برای بازیابی آن بیابند. هماکنون فیزیکدانان میدانند که گرانش این طرح ساده را با شکل دادن جهان در دو اندازه بزرگ و کوچک خراب میکند. همچنین اثر راشومون پیشنهاد میدهد که واقعیت براساس روش ساده، پائین بهبالا ساخته نشده است.
هرچیزی که مثال فاینمن رمز و راز اثر راشومون را برای آن در نظر نگرفته بود، درواقع دوگانه است. عجیب است که همانطور که فاینمن گفت، چندین شیوه صحیح برای شرح بسیاری از پدیدههای فیزیکی وجود دارد. اما یک واقعیت عجیبتر این است که وقتی توصیفات رقابتی وجود دارد، یکی از آنها بیشتر از سایر توصیفات درست است، زیرا به توصیف عمیقتر و عمومیتر دربارهی واقعیت افزوده است. بهعنوان مثال، از بین سه رویکرد توصیف حرکت اشیاء، رویکردی که صحت بیشتری دارد، رویکرد ضعیفتر است: اصل کمترین کنش. در واقعیت روزمره، عجیب است تصور کنید که اشیاء با انتخاب سادهترین راه حرکت میکنند. (یک سنگ در حال سقوط چگونه مسیر را قبل از سقوط انتخاب میکند؟) اما یک قرن قبل، زمانیکه فیزیکدانان شروع به نوشتن مشاهدات تجربی خود دربارهی رفتار عجیب ذرات ابتدایی کردند، تنها تفسیر کمترین کنش از حرکت بهعنوان مفهومی سازگار ثابت شد. یک زبان ریاضی کاملاً جدید - مکانیک کوانتوم - باید برای توصیف توانایی احتمالی ذرات برای اجرای همهی احتمالها و انتخاب مکرر سادهترین راه توسعه داده میشد. از بین قوانین متنوع و کلاسیک حرکت - که همگی مفید و کارآمد هستند - تنها اصل کمترین کنش به دنیای کوانتوم گسترش یافت.
این اتفاق بارها و بارها تکرار میشود که وقتی چندین توصیف محتمل از یک موقعیت فیزیکی وجود دارد - که اگرچه همهی آنها پیشبینیهای یکسانی ارائه میدهند، بااینحال به طرز حیرتآوری در بنیاد و اساس با هم متفاوت هستند - تنها یکی از آنها نسبت به سایرین ارجحیت خواهد داشت، چراکه به یک واقعیت بنیادی تبدیل شده است که به نظر میرسد در حال حاضر بیشتر جهان را حساب میکند. بااینحال، این توصیف جدید ممکن است به نوبهخود، چندین فرمولبندی داشته باشد و یکی از آنها ممکن است گستردهتر استفاده شود. اگرچه این موضوع مانند این است که فیزیکدانان یک بازی تلفنی اصلاحشده را بازی میکنند که در آن با هر زمزمه، پیام مخابرهشده به یک زبان متفاوت ترجمه میشود. این زبانها، دامنه یا اندازههای مختلف یک واقعیت را توصیف میکنند ولی همیشه از نظر اخلاقی مرتبط نیستند. در این بازی اصلاحشده، هدف این نیست - یا تنها این نیست - که معادله پایهای را که حاکی از کوچکترین ذرات واقعیت است، پیدا کرد. وجود این شاخه، شبکهای بههم متصلشده از زبانهای ریاضی، هرکدام با تصویر مربوطبه خود از جهان، چیزی است که باید درک شود.
این شبکه از قوانین، دامهایی را برای فیزیکدانان ایجاد میکند. فرض کنید شما پژوهشگری هستید که در پی دستیابی به درک عمیقتری از جهان است. شما میتوانید درگیر یک توصیف خاتمهیافته، شوید؛ چسبیدن به یک اصل که بهنظر درست میرسد اما یکی از پوششهای مبدل طبیعت است. بههمین دلیل است که پاول دیراک، فیزیکدان انگلیسی پیشگام در عرصهی نظریه کوانتوم، بر اهمیت اصلاح نظریههای موجود تأکید کرد: «تنها با یافتن روشهای جدید توصیف پدیدههای شناختهشده است که میتوانید از دام اعتقاد موقت یا محدود فرار کنید.» این حقهای بود که باعث شد دیراک در سال ۱۹۲۸ پادماده را پیشبینی کند. او پنج دهه بعد از آن گفت:
همیشه اینطور نیست که نظریههای معادل به یک اندازه خوب باشند. زیرا ممکن است یکی از آنها نسبت به سایر برای پیشرفتهای آینده مناسبتر باشد.
امروزه پازلها و پارادوکسهای مختلفی به نیاز برای اصلاح نظریههای فیزیک مدرن با یک زبان ریاضی جدید اشاره میکنند. بسیاری از فیزیکدانان حس میکنند که به دام افتادند. آنها احساس میکنند که باید از تصور حرکت و تعامل اشیاء در فضا و زمان فراتر بروند. نظریه نسبیت عام اینشتین به زیبایی زمان و فضا را در یک پارچهی چهاربعدی به هم بافته که تحت عنوان فضا - زمان شناخته میشود و گرانش برابر با پیچوتابهای آن پارچه در نظر گرفته شده است. اما نظریهی اینشتین و مفهوم فضا - زمان در سیاهچالهها و در لحظهی بیگبنگ در هم میشکند. بهعبارت دیگر، فضا - زمان، ممکن است ترجمه یک توصیف دیگر از واقعیت باشد که اگرچه بیشتر انتزاعی یا ناآشنا است، ولی میتواند قدرت توضیح بیشتری داشته باشد.
برخی از پژوهشگران تلاش میکنند تا فیزیک را از قید فضا - زمان حذف کنند تا راه را برای این نظریهی عمیقتر هموار کنند. در حالحاضر، فیزیکدانان برای پیشبینی جهش یا پراکندگی ذرات پس از برخورد در فضا - زمان، از یک طرح دیاگرامی پیچیده که توسط ریچارد فاینمن اختراع شده است، استفاده میکنند. این دیاگرامها احتمالات «دامنه پراکندگی» نتایج برخورد ذرات مختلف را نشان میدهند. در سال ۲۰۱۳، نیما ارکانی-حامد و ژاروسلاو ترینکا یک فرمولبندی تازه از دامنه پراکندگی را کشف کردند که نه به فضا و نه به زمان اشاره داشت. آنها دریافتند که دامنههای برخی از برخوردهای ذرات در یک حجم از یک شی هندسی جواهرمانند کدگذاری شدند که Amplituhedron نامیده میشود. از آن زمان تاکنون، آنها و دهها تن از دیگر پژوهشگران در حال بررسی این فرمول جدید هندسی دامنه پراکندگی ذرات هستند، با این امید که این امر از دیدگاه روزمره و محدود ما دربارهی فضا - زمان به برخی از ساختارهای توضیحی بیشتر منجر خواهد شد.
چه این پژوهشگران در مسیر درستی باشند و چه نباشند، شبکه تفسیر واقعیت وجود دارد. شاید جالبترین نکتهای که در مورد این تفسیرها وجود دارد این است که در حالیکه هر یک از آنها فقط یک تصویر جزئی از واقعیت را ترسیم میکنند، از لحاظ ریاضی کامل هستند. نسبیت عام را در نظر بگیرید. فیزیکدانان میدانند که نظریه اینشتین ناقص است. بااینحال یک اثر هنرمندانه با یک ساختار ریاضی معین و محکم است. اگر این معادلات را بیهدف تغییر دهید، خواهید دید که همهی زیبایی و سادگی آن از دست میرود. معلوم شد که اگر شما میخواهید یک راه عمیقتر برای توضیح جهان کشف کنید، نمیتوانید معادلات مربوطبه توصیف موجود را انتخاب و آنها را اصلاح کنید؛ بلکه باید به یک ساختار کاملاً متفاوت و بههمان اندازه کامل از لحاظ ریاضی دست یابید. نظریهپردازان تعجب میکنند که فایدهی کمال موجود در هر سطح چیست اگر مقید به جایگزین شدن است؟
بعید به نظر میرسد که این شبکه پیچیده از توصیفات ریاضی کامل، تصادفی باشد. این راز حتماً باید یک توضیح داشته باشد. اما این توضیح به چه شکل است؟ یک مفهوم رایج در فیزیک این است که قوانین آن مانند یک ماشین هستند که انسانها آن را برای پیشبینی آینده میسازند. «نظریه همه چیز» مانند ماشین نهایی پیشبینی است؛ یک معادله واحد که همه چیز از آن پیروی میکند. اما این چشمانداز وجود بسیاری از ماشینهای مختلف را که به شیوههای هوشمندانه ساخته شدند ولی پیشبینیهای یکسانی به ما میدهند، نادیده میگیرد.
براساس گفته ارکانی-حامد، این تنوع قوانین یک مفهوم متفاوت از اینکه فیزیک چیست را بیان میکند. او گفت که ما یک ماشین نمیسازیم که جوابها را محاسبه کند؛ درعوض، ما بهدنبال کشف سوالات هستیم. به نظر میرسد که قوانین تغییر شکل طبیعت پاسخی به یک سؤال ناشناخته ریاضی هستند. به همین دلیل است که آرکانی-حامد و همکارانش مطالعات خود دربارهی Amplituhedron را بسیار امیدوارکننده میدانند. محاسبه حجم Amplituhedron یک سؤال در هندسه است؛ سوالی که احتمالا ریاضیدانان فکر کردند ابتدا موفق به کشف آن شی شدهاند؛ بهطریقی، پاسخ به سؤال حجم Amplituhedron، رفتار ذرات را توصیف میکند- و این پاسخ، بهنوبهی خود، میتواند باتوجه به فضا و زمان بازسازی شود.
هماکنون، ارکانی-حامد هدف نهایی فیزیک را بهعنوان فهم سؤال ریاضی میبیند که ازطریق آن میتوان همهی پاسخها را یافت. او دراینباره به نویسندهی این مقاله گفت:
shixon...صعود به سطح دهم از بهشت عقلانی امکانپذیر خواهد بود، اگر بتوانیم پرسشی را پیدا کنیم که پاسخ آن جهان خواهد بود. ماهیت این سؤال بهخودیخود توضیح میدهد چرا میتوان آن را به روشهای مختلف توصیف کرد.
برچسب : نویسنده : امین shixon بازدید : 196
جف بزوس، بنیانگذار میلیاردر آمازون، بهتازگی از دیدگاههایش در مورد سکونت در فضا صحبت کرده است. اما بهجز این، او در این صحبتها احتمالا بزرگترین رقیبش، یعنی ایلان ماسک مؤسس اسپیس ایکس را بینصیب نگذاشته است.
بزوس در خلال صحبتهای اخیرش گفت:
ما در حال حاضر فضاپیماهای روباتیک را به تمامی سیارات منظومه شمسی فرستادهایم. اما دوستان من میخواهند به مریخ بروند، من نیز میگویم لطفی در حق من کنید و برای ۱ سال به بالای قله اورست بروید و ببینید که دوست دارید آنجا باشید یا نه؛ آنجا به نظرم در مقایسه با مریخ، باغ بهشت است.
او این صحبتها را ماه گذشته در خلال مراسم خصوصی که به ابتکار جف فاست، یکی از نویسندگان ارشد خبرگزاری SpaceNews برگزار میشد، اظهار داشت. در این سخنرانی خصوصی، موضوع اصلی صحبتهای بزوس، شرکت موشکی او، بلو اوریجین و تبدیل فضا به مکانی بود که تعداد بیشماری انسان بتوانند در آن کار و زندگی کنند.
بزوس گفت:
منظومه شمسی میتواند از تریلیونها انسان پشتیبانی کند. سپس ما ۱۰۰۰ موتسارت و ۱۰۰۰ اینشتین خواهیم داشت. تنها تصور کنید که در این صورت تمدن بشری چقدر خارقالعاده و پویا خواهد بود.
او اذعان کرد که هنوز با این سناریو، فرسنگها فاصله داریم. اما گفت که به همین دلیل بلو اوریجین را تأسیس کرده است. هدف کوتاهمدت این شرکت، توسعه موشکهای قابل استفاده مجدد، از جمله موشکی به نام نیو گلن (New Glenn) است که بهطور چشمگیری هزینه دسترسی به فضا را کاهش میدهد.
بزوس گفت که چنین موشکهایی میتوانند یک شبکه حملونقل قوی و نسبتا ارزان را در مدار زمین به وجود آورند. بزوس معتقد است وقتی که این امر محقق شود، دوران جدیدی از کارآفرینی فضایی به وجود خواهد آمد، درست بهمانند اینترنت که به تأسیس شرکتهای بیشماری منتهی شد. اما زمانیکه فاست درباره قدمهایی که بزوس فکر میکند برای پر کردن فضا با میلیونها نفر لازم است پرسید، بنیانگذار آمازون، کنایهای به رقیب خود زد. البته بزوس هنگامی که در مورد مهاجرت به مریخ صحبت میکرد، نامی از ایلان ماسک نبرد؛ اما دو میلیاردر رقابت طولانی باهم دارند.
تصویر مفهومی از موشک قابل استفاده مجدد شرکت بلو ارجین موسوم به نام نیو گلن
اما بهنظر میرسید که مخاطبان بزوس که اعضای بنیاد Wings Club، باشگاه اجتماعی از هوانوردان نیویورکی بودند؛ اکثرا بهخوبی از رقابت این دو آگاه بودند، چرا که بعد از اشارات کنایهآمیز جف بزوس بود که خنده حضار بلند شد.
بزوس در ادامه گفت:
من قبلا کمی درباره کارآفرینی در فضا صحبت کردهام و این مسئله واقعا اهمیت دارد. اگر حتی نگاهی فراتر از آن داشته باشید یا اینکه سؤال بزرگی داشته باشید: چرا ما نیاز داریم به فضا برویم؟ چرا انسانها نیاز دارند به فضا بروند و همهی اینها چه ضرورتی دارد؟، فکر میکنم این سؤال ارزش تأمل را داشته باشد. پاسخ من کمی نسبت به آنچه فکر میکنم گاهی اوقات شنیدهاید، متفاوت است. یکی از مواردی که به نظرم خلاف انگیزه است، استدلال زمین دوم است، یعنی در صورتی که زمین نابود شود، به سیارهی دیگری برویم.
آنچه بزوس به آن اشاره میکرد، اشارهای به دیدگاه ایلان ماسک بود: استفاده از موشکهای شرکت اسپیس ایکس و استقرار در مریخ در سریعترین زمان ممکن، تهیه رونوشتی از نژاد انسان و به تعبیری گرفتن یک درایو بکاپ از انسان تا در صورت نابودی تمدن بشر در زمین، هنوز نمایندگانی از نژاد ما در فضا وجود داشته باشند. اسپیس ایکس که هنوز در مورد گفتههای اخیر بزوس اظهار نظری نکرده، همچنان تلاش میکند تا هزینه حملونقلهای فضایی را کاهش دهد.
موشکهای فالکون همین حالا هم صنعت هوا و فضا را تکان دادهاند. اسپیسایکس در حال توسعه فضاپیماهای قابل استفاده مجددی به نام استارشیپ (Starship) است. ماسک میخواهد اولین مأموریت سرنشیندار این فضاپیما را در حدود سال ۲۰۲۵ انجام دهد. او فکر میکند که استارشیپ درنهایت خواهد توانست محمولههای ۱۰۰ تا ۱۵۰ تنی را به مریخ برساند و به ساخت تمدنی مریخی در آغاز دههی ۲۰۵۰ کمک کند. اما بهگفته بزوس، مریخ مکان خوبی برای زندگی نخواهد بود. به همین دلیل او قله اورست را در مقایسه با مریخ، باغ بهشت میداند.
تصویر مفهومی از فضاپیمای استارشیپ اسپیس ایکس که میتواند به ساخت پایگاه در ماه کمک کند
مریخ، حدود ۵۸ میلیون کیلومتر با زمین فاصله دارد و فشار جو آن کمتر از ۱ درصد فشار جو زمین است. این مسئله باعث میشود که سیارهی سرخ، محفظهی خلاءمانندی باشد که برای انجام هر کاری در خارج از اقامتگاهها نیاز به لباسهای فضانوردی باشد. در بالای قله اورست، فشار هوا حدود ۳۳ درصد سطح دریا است. باوجودی که نیازی به پوشیدن لباس مخصوص نیست، اما احتیاج به کپسول اکسیژن است.
در مریخ دمای هوا نیز بسیار سرد است؛ بهطوری که دمای متوسط آن به منفی ۶۲ درجه سانتیگراد میرسد. در قله اورست دمای متوسط هوا بین منفی ۱۷ تا منفی ۲۷ درجه سانتیگراد است. مسئله تابشهای کیهانی هم در مریخ وجود دارد. اگر فردی یک سال را در سطح سیارهی سرخ سپری کند، حدود ۲۳۴ میلیسیورت اشعه دریافت میکند که تقریبا پنج برابر بیشترین حد مجازی است که یک کارگر شاغل در صنایع میتواند در طول یک سال در معرض آن قرار بگیرد.
در مقابل، اگر ۱ سال را در اورست سپری کنیم، سالانه بیش از ۶ میلیسیورت بیشتر دریافت میکنیم. قرار گرفتن در معرض تشعشعات، خطر ابتلا به سرطان را افزایش میدهد و میتواند منجر به آب مرواريد چشم، آسيبدیدگی عصبی و مشکلات حافظه شود. باوجود اختلاف بین دیدگاههای ماسک و بزوس در خصوص آینده انسان در فضا، هدف کوتاهمدت هر دو یکسان است: استقرار در ماه.
ایلان ماسک پس از اولین پرتاب کپسول فضایی دراگون، گفت:
ما باید پایگاهی در ماه داشته باشیم، پایگاه دائمی که بتوانیم از آنجا انسان را به مریخ بفرستیم.
بزوس در گفتگوی سال ۲۰۱۷ خود با واشنگتن پست، به مسئلهی مشابهی اشاره کرد:
فکر میکنم اگر ابتدا به ماه برویم و آنجا را به خانه خود بدل کنیم، راحتتر میتوانیم به مریخ برویم.
اما بزوس فکر میکند که اسکان انسان در اطراف زمین منطقیتر است. او گفت که این سناریو امنتر است، زیرا اگر مشکلی پیش بیاید، به زمین نزدیکتر است. او همچنین فکر میکند که صنایع انرژی و سنگین را به فضا منتقل کند و زمین را به سیارهای مسکونی با اقامتگاهها، پارکها و صنایع سبک بدل کند.
جف بزوس پیشنهاد میکند مسافران مریخ قبل از سفر به سیاره سرخ یک سال را در فراز قله اورست بگذرانند
بزوس در بخش دیگری از سخنرانی خود گفت:
ما میخواهیم برای حفاظت از این سیاره به فضا برویم. به همین دلیل شرکت بلو اوریجین نامگذاری شده، سیارهی آبی که ما از آن آمدهایم. اما ما نمیخواهیم تمدنی ایستا داشته باشیم، اگر فقط به زمین بسنده کنیم، در بلندمدت با این مسئله مواجه میشویم.
بزوس در ادامه افزود:
همه در این سیاره میخواهند شهروند جهان اول باشند و مقادیر انرژی جهان اول را استفاده کنند، اما آیا افرادی که امروزه شهروندان جهان اول هستند از مقادیر انرژی جهان اول استفاده میکنند؟ ما میخواهیم از انرژی بیشتری استفاده کنیم. اما زندگی ایستا، کنترل جمعیت همراهبا سهمینهبندی انرژی است. و این تمدن بسیار هیجانانگیزی برای نوهِ نوههای ما نیست.
ماسک خطرات رسیدن مریخ را انکار نکرده و اغلب به آن اشاره کرده است. او در سال ۲۰۱۶ در این خصوص گفته بود:
اولین سفر به مریخ واقعا خطرناک است و خطر مرگ ومیر در آن بسیار بالا خواهد بود. هیچ راهی برای جلوگیری از آن نداریم. اساسا مسئله این است که آیا آماده مُردن هستید؟ اگر اینطور است، پس شما نامزد رفتن به مریخ هستید.
اما به عقیده ماسک، چنین خطری ارزش آن را دارد.
ماسک در مورد مأموریت سرنشیندار به مریخ گفت:
shixon...فکر میکنم این احتمالا الهامبخشترین چیزی است که میتوانم تصور کنم. زندگی باید چیزی بیش از هر روز حل کردن مشکلات عادی باشد. شما باید از خواب بیدار شوید و نسبت به آینده هیجانزده و مجذوب شوید و بخواهید به زندگی ادامه دهید.
برچسب : نویسنده : امین shixon بازدید : 131